اي که در کوي خرابات مقامي داري

شاعر : حافظ

جم وقت خودي ار دست به جامي داري اي که در کوي خرابات مقامي داري
فرصتت باد که خوش صبحي و شامي داري اي که با زلف و رخ يار گذاري شب و روز
گر از آن يار سفرکرده پيامي داري اي صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
بر کنار چمنش وه که چه دامي داري خال سرسبز تو خوش دانه عيشيست ولي
بشنو اي خواجه اگر زان که مشامي داري بوي جان از لب خندان قدح مي‌شنوم
مي‌کنم شکر که بر جور دوامي داري چون به هنگام وفا هيچ ثباتيت نبود
تويي امروز در اين شهر که نامي داري نام نيک ار طلبد از تو غريبي چه شود
تو که چون حافظ شبخيز غلامي داري بس دعاي سحرت مونس جان خواهد بود